۰۲ شهریور ۰۰ ، ۱۱:۲۳
زندگی:')
ولی بذار یه چیزی رو بگم بهت، به عنوان یه حرفِ دوستانه از طرف من بپذیرش و جدی، خیلی جدی بشین و روش فکر کن.
ناراحتی؟ دپرسی؟ علائم افسردگی داری؟ درد رفتن یه آدم عزیز از زندگیت هنوز آزارت میده؟ استرس داری؟ نگرانی؟ هرروز کسل تر از دیروزی و از این تکرار خستهای؟ اره میفهممت. روز و روزگار بدی داری و شاید یه وقتایی از ته دلت بگی " بابا خسته شدم پس این چرخهی تکراری کی قراره متوقف بشه؟ ". ولی ببین، هردومون خوب میدونیم که تا تو دست به کار نشی، تا خودت روی پای خودت نایستی و خودت قهرمان خودت نشی هیچ تغییری اتفاق نمیوفته. حتی اگه حس میکنی تلاش کردن برای از بین بردن حسای تیره و تاری که داری کار بیهوده ایه بازم اینکارو انجام بده. عیب نداره اگه زمین بخوری و درد بکشی؛ حداقل میتونی از خودت راضی باشی و با افتخار بگی درسته که نتونستم کاملا از بین ببرمش، اما باهاش جنگیدم.
آب هم که راکد بمونه میگَنده، پس توِ آدمیزاد هم "باید" یه تکونی به خودت بدی. پاشو از همین امروز برای حذف کردن اون چیزی که زجرت میده بجنگ. باور کن آخرش پشیمون نمیشی.
۰۰/۰۶/۰۲
های *-*
آشنا شیم ؟ ×---×